شعر یکی از بهترین دوستام متخلص به پنبه: اندرونش آشوب است... دلم را می گویم...هوای پاییزی دارد... هرروز می بارد... چشمم را می گویم...هوای بهاری دارد... هروز پر از خالی می شود...گوشهایم... از حرف های بیهوده ی این و آن... که بمان...حتی اگر در کنارت نباشد... کسی چه می داند دنیای بدون حضورت قایق حفره دار است
نوشته شده در سه شنبه 93/8/20ساعت
10:15 عصر توسط فهیمه عسکری نظرات ( ) |
Design By : Pichak |