زندگی حلزون مادر ترنم سبزی خریده بود، چون شب مهمان داشتند، ترنم گفت مادر می خواهم کمکتان کنم تا سبزی را پاک کنید، تا کارهایتان زودتر تمام شود. مادر ترنم تشکر کرد و با هم مشغول پاک کردن سبزی شدند. مقداری از سبزی را پاک کرده بودن که ترنم یک حلزون کوچک لابلای سبزی ها دید. با خوشحالی داد زد و گفت مادر حلزون رو ببین! مادر هم با خنده و مهربانی گفت می خواهی در دستت بگیری . ترنم اول مقداری ترسید اما بعد از این که مادر حلزون را در دستش گرفت او هم همین کار را کرد. ترنم که خیلی حیوانات و حشره های ریز را دوست دارد از مادر خواست تا کمی از زندگی حلزون برای او صحبت کند. مادر در ابتدا از او سؤالی کرد. ترنم چند نوع حلزون تا به حالا دیده ای و می شناسی؟ ترنم کمی فکر کرد و گفت مگر حلزون ها فقط این شکلی نیستند؟ مادر با مهربانی گفت دخترم حلزونها دو نوع هستند، حلزونهای صدف دار و حلزونهای بی صدف؛ بعضی از حلزونها یک صدف دارندو دو شاخک که روی سرشان است، که این شاخک ها نوعی (حس گر) هستند. حلزونها در سر تا سر جهان در آب و خشکی یافت می شوند و دارای بدن های نرم و پای ماهیچه ای هستند،که این پا حکم معده آنها را دارد. حلزونهای صدف دار وبی صدف باغی غالبا" از گیاهان فاسد شده تغذیه می کنند، اما گاهی اوقات گیاهان در حال رشد را می خورند بنا بر این می توانند برای باغ مضر باشند. دهان آنها هم پر از دندان های ریز است.صدف این حیوان ها حکم خانه انها را دارد و زمانی که احساس خطر کنند خود را در آن پنهان میکنند. ترنم با تمام وجود به حرف های مادرش گوش می داد. مادر بعد از این که حرف هایش تمام شد از ترنم پرسید خوشت آمد ؟ ترنم با خوشحالی گفت بله مادر خیلی ممنونم من اصلا" هیچ کدام از این ها را نمی دانستم . مادر به ترنم گفت دخترم ببر و حلزون را در باغچه رها کن و خودت هم دست هایت را بشور و برو در اتاقت هر چیز که یاد گرفتی در دفترت وارد کن. بچه ها من که از زندگی این حیوان زیبا بسیار خوشم آمد اگر شما هم در مورد این حیوان چیزهای بیشتری می دانید می توانید نظر خود را برای من بنویسید.
Design By : Pichak |